جنوب شرق ایران که امروزه استان های کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان را در بر می گیرد منطقه ای هست که به خاطر موقعیت جغرافیایی ویژه اش جمعیت کمی دارد، این منطقه شهر سوخته نام دارد. پیش از این تصور می شد که در دوران کهن هم اوضاع به همین ترتیب بوده است. در حدود چهاردهه پیش باستان شناسان پی بردند که شهر سوخته نه تنها مسیر ارتباطی بین تمدن های شرق و غرب بوده بلکه حلقه اتصال و مکمل تمدن های ماوراءالنهر در شمال، سند در شرق و بین النهرین در غرب هم محسوب می شده است.
پروفسور توزی، باستان شناس معروف ایتالیایی و کاشف شهر سوخته حتی وجود حیات و تمدن شهر سوخته را به هزاره هشتم پیش از میلاد نسبت داده است.
اهمیت شهر سوخته زاهدان از دو جنبه است: اول اینکه در حدود سال های 2200 تا 3200 پیش از میلاد مهم ترین مرکز استقرار در سیستان بوده و مهم تر اینکه با 151 هکتار وسعت در دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد، بزرگترین شهر و مرکز تمدن در دنیای شرق فارس بوده است. عده ای معتقدند شهر سوخته، شهر معروف رستم بوده که بهرام با مالیدن نفت به چهار گوشه، آن را به آتش کشیده و در روایت دیگر شهر سوخته را شهر سوته به معنای شهر بزرگ نامیدند. آثار موجود در این شهر به دو دلیل در طول هزاران سال به همین صورت دست نخورده و سالم باقیمانده است. اول: انحراف رود هیرمند از مسیر و بستر خودش هنگام طغیان و دیگری بالا آمدن مداوم نمک به قشر سطحی زمین. نمک لایه خشک و سیمانی، سطح زمین ایجاد کرده است. این قشر ساروجی از تخریب آثار و اشیا جلوگیری کرده و مهم تر اینکه باعث فقط بیولوژیک خاک شده است. به همین خاطر باقی مانده موی سر، چوب، پارچه، طناب و حتی بذر و دانه انواع گیاهان به همان حالت اولیه هنوز به چشم می خورد.
پروفسور توزی درباره شهر می گوید: برای تعیین موقعیت شهر حفاری های عمقی و سطحی در نقاط مختلف انجام شد. شکل قدیمی شهر و ساختمان های شهری پدیدار گشت و معلوم شد شهر سوخته در 3200 قبل از میلاد ساخته شده و در 2200 قبل از میلاد ناگهان از بین رفته است. عمر این تمدن 900 سال می باشد. اما سوالی که پیش می آید این است که چطور می شود دو تمدن یکی در کویر و دیگری در منطقه آباد و آماده مثل دشت حاصل خیز فارس همزمان وجود داشته و سوال دیگر اینکه چطور می شود که این تمدن 900 ساله به ناگاه محو و نابود شود.
برای پیدا کردن پاسخ این پرسش باید به هزاران سال پیش تر برگردیم. زمانی که هنوز قسمت اعظم کره زمین پوشانده از یخ بود، فلات ایران از دوره باران عبور می کرد. در این دوره تا دره های مرتفع هم زیر آب بودند. فلات مرکزی ایران که امروزه بیابان و نمکزار است در آن زمان دریاچه وسیعی را تشکیل می داد. پس از دوره باران، دوره خشک آغاز شد. کم شدن باران و کم شدن جریان رودها قطعه زمین هایی را تشکیل داد که سر از خاک بیرون آوردند و حد فاصل دشت ها و کوه ها بودند. دشت سیستان در مذهب رود هیرمند با بهره گیری از ذخایر رسوبی آبرفتی این رود بوجود آمد و گروه های انسانی را به سمت خودش کشید. جانوران از کوه ها به دشت ها آمدند. آدم ها که با شکار روزگار سپری می کردند در دشت ها ساکن شدند. انسان کوچ نشین یک جانشین شد و یک جانشینی ملزومات خودش را طلب می کرد. انسان ها به فکر ابداع ابزار جدید افتادند. ابزار و وسایل جدید با ترکیب عناصر موجود در طبیعت.
سر اورل اشتین جغرافی دان و کاوشگر بریتانیایی در دوران قاجار از روی همین نشانه ها، اطلاعات مفیدی را درباره شهر سوخته جمع آوری کرد اما پروفسور مارتیسو توزی سرپرست کاوشگران ایتالیایی از سال 1960 میلادی فعالیت های باستان شناسی را در این منطقه آغاز کرد. بعد از یک وقفه کوتاه در سال 1376 دکتر سید منصور سید سجادی از شاگردان دکتر توزی این فعالیت را از سرگرفت.
اشیایی که در شهر سوخته ایران جمع آوری شد شامل اشیاهای زینتی، مربوط به پیشه ها، مورد استفاده در زندگانی روزمره و مواد غذایی بود.
در شمال شرقی شهر سوخته تپه هایی پی در پی شامل بخش مرکزی، ناحیه صنعتی و بناهای یادمانی و گورستان واقع شده است. بخش مسکونی شهر سوخته، هشتاد هکتار بوده است. این منطقه که امروزه محیط زیستش به صورت کامل بیابانی است و فقط درختان گز مشاهده می شود در 5 هزار سال قبل از میلاد دارای پوشش گیاهی سرسبز و متنوع شامل درختان افرا، بید مجنون و سپیدار به وفور وجود داشته است. فعالیتهای صنعتی و هنری بسیار در این شهر صورت می گرفت. در کاوشهایی که به عمل آمد زیورآلات جالب و بدیع به دست آمد. در شهر سوخته کارگاه های صنعتی برای ساخت سفال و جواهرات بوده که سوخت حاصل برای انجام این کار را از قطع درختان منطقه به دست می آوردند.
در شهر سوخته ایران شگفتی هایی نظیر: نخستین یک چشم مصنوعی جهان، جراحی مغز، خط کش 5 هزار ساله، قدیمی ترین تخته نرد جهان، نخستین انیمیشن جهان و گورستان کشف و ضبط شده که همگان را به تعجب واداشته است.
منبع : نشاط آوران